شعرش را قبل از آمدن رهبر برایم خواند. ٢بیت شعر که روی یک کاغذ چندسانتی و با مدادرنگی نوشته بود و فرستاده بود دفتر رهبری؛ توی همان حالت موجی بودنش. و حال همان تکه کاغذ، سفر رهبر را یک روز طولانیتر کرده بود
یکی از عواملی که در گریستن موثر است، نظر به روایاتی است که در آن ها پاداش گریه ذکر شده است. همچنان که امام معصوم (ع) فرمود: "هر چشمی در روز قیامت به جهت سختیها، گریان است مگر چشمی که بر امام حسین(ع) گریسته باشد."
با شروع مشروطیت و پیدایش حزب دموکرات ایران، فرخی به عضویت شاخه یزد این حزب درآمد. او اواخر سال 1328 هجری قمری به تهران آمد و نشریات آن موقع را فضای موثری برای انتشار اشعار آبدار و تند و تیزش کرد.
این ابیات زبان حالی است درباره فرستادن سر مطهر حضرت سیدالشهداء امام حسین(ع) در نیمه شبی به خرابه شام (محل اسکان اسیران کربلا)، که با تضمین غزل معروفی از حافظ شیرازی همراه است.
سعید بیابانکی از جمله شاعرانی است که همواره با سرودههای متفاوتی مخاطبان را همراه کرده است، کتاب «نامههای کوفی» نیز با چنین رویکردی منتشر شد و اکنون بازخوانی برخی اشعار آن کتاب در این روزها تلنگری دوباره است.
حسان بن ثابت بعد از خطبه خواندن پیامبر(ص) در روز غدیر و معرفی نمودن علی(ع) به عنوان رهبر مسلمانان، از پیامبر(ص) اجازه خواست به مناسبت غدیر اشعاری بسراید.
به بهانه روز شعر و ادب فارسی به دیدار جعفر ابراهیمی(شاهد) سراینده شعر معروف «خوشا به حالت ای روستایی ...» رفتیم و او در این دیدار از روزهای دور و نزدیکش گفت.
شهریار، مردی که فقط ۶ ماه تا گرفتن مدرک پزشکی خود فاصله داشت، در نهایت به دلیل سوز عشقی زمینی؛ ادامه تحصیلات در طبابت را رها کرد و به شاعری روی آورد، او که ۸۳ سال عمر کرد در طول زندگیش و به گفته خویش پنچ بُت را شکست.
شهریار، مردی که فقط ۶ ماه تا گرفتن مدرک پزشکی خود فاصله داشت، در نهایت به دلیل سوز عشقی زمینی؛ ادامه تحصیلات در طبابت را رها کرد و به شاعری روی آورد، او که ۸۳ سال عمر کرد در طول زندگیش و به گفته خویش پنچ بُت را شکست.
مرحوم سیدمحمدحسین بهجت تبریزی همزمان با هفته دولت در زمان حیاتش شعری سروده بود که آن را منتشر نکرد، اما نسخه اصلی آن همراه تصحیحهای وی برای نخستین بار از سوی فارس منتشر میشود.
حبیبالله چایچیان(حسان) درباره ماجرای سرودن شعر «آمدم ای شاه پناهم بده» میگوید: بازوی مادر را گرفته بودم و همینطور به سمت ضریح حرکت میکردیم؛ در همین حال دیدم حال شعر برایم فراهم شد، دیدم زبان حال مادرم است نه زبان حال من!
این تصنیف در دوره دوم مجلس شورای ایران در تهران ساخته شده است. بواسطه عشقی که حیدرخان عمواوغلی بدان داشت، میل دارم این تضنیف به یادگار آن مرحوم طبع گردد. این تصنیف در آغاز انقلاب مشروطه ایران بیاد اولین قربانیان آزادی سروده شده است.
همزمان با سالروز تولد مشفق کاشانی اقدام به انتشار چهار غزل منتشر نشده از این استاد غزل کرده که در ماههای آخر حیاتش به نظم درآمده است. شاعر در یکی از این غزلیات به جایگاه سیدالشهدا(ع) در عرصه عشق اشاره کرده است.